تاملی در مورد مطالعات و جایگاه خاورشناسان
تاملی در مورد مطالعات و جایگاه خاورشناسان
مطالعات مستشرقان به خاطر نو بودن شیوه مطالعاتی در سطح دانشگاهها , مورد توجه اساتید و دانش آموختگان دانشگاههای دنیای اسلام قرار گرفته و از روشها و نوع نگاه آنان گرته برداری و الگو گیری شده است و بر اساس آن اندیشه موضوعات خاصی برای پایان نامه و تحقیقات دانشگاهی پیشنهاد شده و به انجام رسیده است و البته با همان شیوه و همان نگاه . این تاثیر پذیری باعث شده جهت مطالعات و پژوهشها را آنان تعیین کنند و بدین وسیله اهل تحقیق از مسیر واقعی و ضروری پژوهش منحرف شده اند . در این جا بهتر است نظر علامه عسکری و تنی چند از اندیشمندان را در این باره ارائه شود :
1. علامه عسگری در کتاب نقش ائمه در احیای دین ج 3 قسمت دوم جلسه درس هشتم ص 76 – 80 در این باره می فرماید :
ارویائیان در اسلام شناسی به دنبال حقیقت و دین درست نبوده اند بلکه به دنبال نقاط ضعف اسلام و جا انداختن این نکته که این دین اساسی ندارد بوده اند از این رو در منابع امامیه چیزی که به درد آنها بخورد نیافته اند و به منابع مکتب خلفا رو آوردند که حاوی مطالب موهن نسبت به پیامبر و دین است .
همانگونه که علامه تصریح کرده اند مستشرقان در تحقیق و مطالعات خود , بیشتر دنبال ضعف هستند تا یافتن حقیقت . از این رو می توان گفت مطالعات آنان در باره شیعیان در دوره حال نیز از این قاعده مستثنی نیست .
مطالعات در باره غالیان که مورد طرد ائمه نیز بودند به دلیل یافتن نقطعه ضعف شیعیان است نه اهمیت جایگاه آنان .
همچنین مطالعات در باره کتاب بصائر الدرجات که انتصابش به نویسنده مورد تردید است نیز از همین مقوله است .
2. شیخ محمد غزالى مصری :
گولدزیهر [1] کتابی با عنوان «العقیده و الشریعه » نوشته که آکنده از مطالب خلاف واقع و تهمت نسبت به اسلام و پیامبر است . شیخ محمد غزالى از عالمان معاصر و از اساتید برجسته الازهر، کتابى با عنوان« دفاع عن العقیدة و الشریعة» در ردّ این کتاب نوشته است او در مقدمه در باره خاورشناسان مى نویسد:
وقتى کتاب العقیده و الشریعه تألیف گولد زیهر به دستم رسید، به خود وعده دادم که در این کتاب بحثى عالى و سودمند رامطالعه خواهم کرد؛ زیرا شنیده بودم که مؤلف آن، مستشرقى بلندآوازه و داراى اطلاعاتى گسترده است، و مترجمان آن نیز جمعى از استادان مشهورند؛ ولى انتظار بحثى منصفانه و بى غرض از سوى یک مستشرق آرزویى دیریاب و امیدى باطل است؛ زیرا وظیفه اصلى مستشرقان آماده ساختن راه براى پیشروى استعمارگران غرب و شرق است؛ همان گونه که در فنون رزمى، وظیفه تانک ها، هموار کردن راه براى حمله پیاده نظام است! بنابراین توقع بحثى پیراسته از عصبیت و منزه از شائبه ی غرض از این گروه «ز نا اهل چشم بهى داشتن و خاک در دیده انباشتن» است .
بر گرفته از مقاله «نقد تاریخى دیدگاه گلدزیهردرباره آگاهى پیامبر از جاودانگى و جهان شمولى اسلام » از آقای مهدى پیشوایى
3. محمد جواد شبیری :
گرایشى در میان مستشرقان به عنوان گرایش غالب دیده مىشود که تاریخ یک اندیشه را، حداکثر تا زمان منابع مکتوب آن مىدانند. این گرایش - صرفنظر از اشکالات مبنایى مهمى که دارد و از نشناختن ماهیتسند و نقش آن در مدارک تاریخى ناشى مىشود - به هرحال بر تفکر بسیارى از روشنفکران و دانشجویان علوم انسانى ما، سایه افکنده است. طبق این گرایش، یافتن مصادر مکتوب یک کتاب، مىتواند تاریخ یک اندیشه را سالها و چه بسا قرن یا قرنها جلو ببرد و بر اصالت آن اندیشه، تاکید بیشترى به شمار آید.
منبع : مجله انتظار شماره 6 / مقاله بررسی اسناد کتاب الغیبة نعمانی
4. حجت الاسلام دکتر نمازی، دانش آموخته دانشگاه مک گیل کانادا
ایشان در پاسخ پرسش «جایگاه خاورشناسان در فضای علمی و فرهنگی و ضرورت شناخت این دست مطالعات برای ما چیست؟» گفته اند :
به ویژه در طول پنجاه یا شصت سال اخیر فعالیتهای آکادمیک بسیار با اهمیتی پیرامون اسلام و مطالعات اسلامی در غرب انجام شد که وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 این روند را سرعت و شدت بخشید. خاورشناسان حدقل در طول صد سال اخیر کارهای بسیار منسجم و دامنهداری انجام دادهاند. من با این قشر در سال 1992 میلادی در دانشگاه مک گیل آشنا شدم. این دانشگاه چهار دانشکده دین دارد: یکی یهودیت، یکی مسیحیت و یکی دانشکده دین اسلام و یکی هم دانشکه ادیان که همه ادیان در این دانشکده مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. آن دانشکده و رشتهها و کتابها، گویای چنین تحول و توجهی به اسلام است. اگر بخواهیم تاریخ غرب را مورد ملاحظه قرار بدهیم، غرب را دو جا مواجه با اسلام میبینیم: یکی در آندلس و یکی هم در فلسطین. در هر دو جا چون با اهل تسنن مواجه بودهاند، مطالعات آکادمیکی به شدت متأثر از اهل سنت است. بنابراین، اولین ویژگی این مطالعات این است که از این طریق با اسلام آشنا هستند به جز دو مورد: یکی مطالعات هانری کربن از طریق علامه طباطبای و آقای سید جلالالدین آشتیانی است و در دورهای دیگر، اقای سید حسین نصر که شیعه است و الان چهره شاخص معرفی اسلام در غرب به شمار میرود، چون به زبان انگلیسی و مهمتر از آن به زبان علمی و آکادمیک نوشته شده است. البته مؤسسه امام خمینی نیز دانشپژوهانی را به دانشگاه مکگیل فرستاد تا بین دیدگاه غرب و دیدگاه شیعه مقایسهای صورت پیرد. حجم فراوانی از اندیشههای شیعی در غرب از این طریق مطرح گردید؛ غرب در این ده دوازده سال، با حضور اینان در مجام آکادمیک با اندیشههای شیعی آشنا شد.
کنفرانس فلسفیای نیز به گونه سالانه در نیویورک برگزار میشود که آنجا هم دیدگاههای فلسفه شیعه مطرح میگردد.
به طور کلی دیدگاههای غرب درباره شیعه مخدوش است.
نکته جالب توجه این است که گاهی میبینیم غربیها ریزتر و دقیقتر از ما وارد این مسائل شدهاند و مثلا در پنج رشته تحصیل میکنند:
1. رشته فکر شامل رشته فلسفه، کلام و عرفان
2. رشته حقوق شامل اصول فقه و فقه که هر ماه یک یا دو مجله درباره فقه یا اصول فقه صادر میشود مثلا بحث قطع و ظن. یک مسیحی به این مسائل مسلط است. به خاطر دارم که وقتی میخواستیم فصوص الحکم را بخوانیم، باید خود آقای جوادی اجازه میدادند، در حالی که وقتی ما وارد این دانشگاه شدیم، در همین رشته استادی بود که تدریس میکرد؛ نمیگویم به عمقی که اینجا تدرس میشود، ولی این که اینها به خود چنین اجازهای دادهاند و متعرض این مباحث شدهاند، خیلی جالب است؛
3. تاریخ که حوزه به آن توجهی ندارد، شامل تاریخ مقدماتی که عرب از پیش از اسلام و متأخر از اسلام که در حد دکتری کار میکنند.
4. «Modern Development» که تاریخ هان اسلام را در دو قرن اخیر بررسی میکند و به چگونه وارد شدن سکولاریزم و لیبرالیزم و... در جهان اسلام میپردازد. اصلاحگران اسلام چه کسانی بودند؟ جمالالدین، محمد عبده یا رشید رضا یا حسن البناء یا امام خمینی.
5. قرآن و تفسیر و قرائتهای قرآنی و انواع قرائتها و شأن نزولها و...
جایگاه خاورشناسان و ضرورت شناخت مطالعات آنها چیست؟
خاورشناسان خوشبختانه یا بدبختانه جایگاه بسیار خوبی در جهان دارند؛ به دو علت: یکی تسلط بر زبان و یکی به خاطر کارهای آکادمیکی که انجام میدهند. هر کس بخواهد راجع به اسلام چیزی بخواند به ایشان مراجعه میکند.
ایشان در این رساله که وقتی دارد آن را مینویسد، نوزده زبان میداند که هفتتا از آنها زبانهای معاصر قرآن هستند، یعنی نسفی، سریانی، عبری، سانسکریت، پهلوی و سامی که معاصر هستند و مثلا میگوید فردوس ریشه در پهلوی دارد و جهنم ریشه در فلان. وی حدود 360 لغت در قرآن پیدا میکند که ریشه در یکی از این زبانها دارد. به طور ناخودآگاه آن چه را آقای مونتگمری وات میگوید، تقویت میکند. البته این تئوری نادرستی است، چون هر زبانی متأثر از زبانهای معاصر خود است، ولی ایشان همت والایی داشته که زبانهای معاصر قرآن را میکوش د تا یاد میگیرد و یکی هم مسئله آشنایی با زبان که رساله دکتری را سامان میدهد. اینها مطالعات دامنهداری درباره اسلام کردهاند و تاریخ اسلام را بسیار خوب میدانند. بر اساس فنومنولوژی کات ادیان تاریخی را مطالعه میکنند و این بعد مطالعات غربیها و خاورشناسان درباره اسلام بسیار برجسته است و همه ابعاد اسلام را تاریخی میخوانند. عمده مطالعات ایشان، به واسطه مبنای پدیدار شناسی و تجربیشان بعد تاریخی دارد.
مهمترین مراکز اسلامشناسی و به ویژه شیعهشناسی در کانادا یا در دیگر کشورهای غربی کدامند؟
مطالعات اسلامشناسانه بعد از انقلاب اسلامی به شدت اوج گرفت و این بیست سال اخیر رشد صعودی داشته است. آنان میخواستند ابعاد این انقلاب را بهتر بشناسند در هر یک از دانشگاهها اساتیدی در ابعاد مختلف تدریس میکنند در همین دانشگاه مک گیل رسالههای مهمی وجود دارد. ما باید حداقل ارتباطی نرمافزاری ا اینها برقرار کنیم و حداقل نرمافزارهای اینها را تهیه کنیم. غیر از این دانشکدههای رسمی ، مؤسساتی هم وجود دارد. در هر یک از شهرهای کانادا شیعههای عراق و پاکستان و مصر و ایران و افغانستان مؤسسه دارند و یا حتی مدارس ابتدایی و راهنمایی تشکیل میدهند.
شمار مبلغان مسیحی در قاره آفریقا هفتاد هزار بوده است که الان شاید بالغ بر صد هزار نفر باشد، در حالیکه آنجا مبلغ بسیار کم بوده است. طبق آمار خودشان گرایش اسلام در این قاره افزایش داشته است. علت آن هم خلوص کتاب مقدس ما و روایات معصومان است.
برگرفته از سایت همایش خاور شناسان
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ایگناتس گلدزیهر (1850 1921م) شرق شناس یهودى الاصل مجارستانى، از مستشرقان مشهور و پرآوازه است که آثار متعددى در باب اسلام دارد. او در دشمنى با اسلام شهره است و در یکى از آثارش که به زبان عربى با عنوان العقیدة و الشریعة فى الاسلام ترجمه شده، درباره اسلام نظریاتى مغرضانه و دور از واقعیت مطرح کرده است.